השיעים של ישראל

השיעים של ישראל

סילוק ישראל. לחסל את המלחמה
השיעים של ישראל

השיעים של ישראל

סילוק ישראל. לחסל את המלחמה

نیاز: موتور محرکه اقتصاد

در تولید اقتصادی یا تغییر شکل یک کالا، شش عنصر اساسی نقش دارد: که عبارتند از : مواد اولیه ، بازار ، نیروی انسانی ، سرمایه ، ماشین آلات و مدیریت . اما مهمترین عامل: مصرف،  یا نیاز انسان ها به کالای تولید شده، مورد نظر قرار نگرفته است. درحالی که اگر مصرف کننده نباشد، کالایی هم تولید شود، مثل این است که تولید نشده است. البته در اقتصاد غربی، به نحوی  به این عامل اشاره شده است. ولی به علت در هم ریختگی عناصر علمی اقتصاد، جایگاه متناقض و غیر مرتبطی باهم دارند. مثلا در تعریف کلی اقتصاد گفته می شود: تخصیص منابع محدود، به نیاز های نامحدود.  و یا اینکه توجه به نیاز ، به عنوان مشتری مداری، مطرح شده ولی، فقط به عنوان یک خریدار بالفعل، یعنی خریدار تا موقعی ارزش دارد که: خریدار باشد! بعد از خرید یا قبل از خرید،ارزشی ندارد. و اگر خرید نکند هم بد تر. در حالیکه ما می گوئیم: نیاز موتور محرکه اقتصاد است. و باید برای آن، سهم کافی در نظر گرفته شود. و براساس همین سهم هم، به آن سود پرداخت شود. به عبارت دیگر: اگر قیمت کالایی را به 8 قسمت تقسیم کنیم، شش سهم آن برای شش عامل، و دو سهم برای عامل نیاز مند، باید در نظر گرفته شود. و اگر بازار را، همان مصرف کننده بدانیم. قیمت کالا باید 7 سهم شود. که سهم بازار یا مصرف کننده نهایی، دوبرابر بقیه باشد . یعنی انسان همین که انسان است، ارزش دارد . نیاز به غذا ، پوشاک ومسکن اورا  دارای سهم، و در نهایت صاحب سود سهام میکند. از اینرو در تقسیم بیت المال، در اسلام هیچ فرقی بین مردم نیست. در همان ابتدای حکومت حضرت علی ع، ما شاهدیم که: ایشان به همه، دو درهم دادند. حتی برادرش عقیل، یا همرزمانش: طلحه و زبیر، سهم بیشتری خواستند،اما ایشان امتناع کرد. امروز هم به تبع از آن امام بزرگوار، باید که تولد هر انسان، یک اصل باشد برای: دریافت سود سهام. به همین دلیل در ایران، سهام عدالت توزیع می شود تا: همه دارای سهام کارخانجات و منابع ثروت باشند.  

 

Requirements: driving engine of the economy
the economic production of a good or deformation, are the six basic elements: that are: raw materials, marketing, human resources, capital, machinery and management. But most important: consumption or production of goods for humans has not been considered. While the consumer is not a commodity to be produced, as it has been produced. In western economies, so this factor is mentioned. However, due to the clutter of Economics, position paradoxical and are not related to each other. For example, according to the definition of economics: the allocation of limited resources and unlimited needs. , Or needs, as a customer, but rose only as a potential buyer, until the buyer has a value that is buyer! After purchase, or before you buy, not worth. And if you do not buy more, too bad. But we say: necessity is the driving engine of the economy. And should it be considered sufficient contribution. And share the same time, it will pay dividends. In other words: if the price of merchandise to divide into eight sections, six of them for six, and the two share a factor requires, should be considered. And if the market for the consumer to know. The share price of the goods shall be 7. Market share or the final consumer, the rest is twofold. This means that the human person is worth. The need for food, clothing, housing share with him, and eventually the owner of the dividends. Thus the treasury division in Islam is no difference between people. At the beginning of the reign of Hazrat Ali AS, we see that they all took two scrambled. Even his brother Aqeel, or comrades: Talha and Zubair, demanding a greater share, but he refused. Today, following the Imams, to which every human birth is a principle of: receiving a dividend. Because of this, equity shares to be distributed to all of the facilities and resources they share.

 

الاحتیاجات: محرک الدافعة للاقتصاد
إنتاج الاقتصادی للسلعة أو تشوه، هی العناصر الأساسیة الستة: التی هی: المواد الخام، والتسویق، والموارد البشریة ورأس المال والآلات وإدارتها. ولکن الأکثر أهمیة: استهلاک أو إنتاج السلع للبشر، لم یتم النظر فیها. فی حین أن المستهلک لیس سلعة یتم إنتاجها، کما تم إنتاجه. فی الاقتصادات الغربیة، لذلک تم ذکر هذا العامل. ومع ذلک، ونظرا لفوضى الاقتصاد، ووضع متناقض لا ترتبط مع بعضها البعض. على سبیل المثال، وفقا للتعریف الاقتصاد: تخصیص الموارد المحدودة والاحتیاجات غیر محدودة. ، أو الاحتیاجات، کعمیل، لکنه أثار فقط مشتر محتمل، حتى المشتری لدیه قیمة المشتری! بعد الشراء، أو قبل أن تشتری، لا یستحق. وإذا کنت لا تشتری أکثر من ذلک، سیئة للغایة. لکننا نقول: هو محرک ضرورة الدافعة للاقتصاد. وینبغی أن یکون هذا الأمر مساهمة کافیة. وتقاسم الوقت نفسه، فإنه سیتم دفع أرباح الأسهم. وبعبارة أخرى: ینبغی أن ینظر إذا کان سعر البضائع إلى تقسیمها إلى ثمانیة أقسام، ستة منهم لمدة ستة، وحصة اثنین فی عامل یتطلب. وإذا کان السوق للمستهلک أن یعرف. یجب على سعر السهم من السلع یکون 7. حصتها فی السوق أو المستهلک النهائی، هناک شقان للبقیة. هذا یعنی أن الإنسان یستحق. الحاجة إلى الغذاء والکساء والسکن معه سهم، وأخیرا مالک لأرباح الأسهم. وبالتالی شعبة الخزانة فی الإسلام لا فرق بین الناس. فی بدایة عهد الإمام علی AS، ونحن نرى أنها اتخذت کل مخلوط 2. حتى شقیقه عقیل، أو الرفاق: طلحة والزبیر، تطالب بحصة أکبر، لکنه رفض. الیوم، وبعد الأئمة، والتی کل ولادة الإنسان، هو مبدأ: تلقی أرباح. وبسبب هذا، لیتم توزیعها على جمیع الأسهم من التسهیلات والموارد التی تشارک.

 

Gereksinimler: ekonomisinin itici motoru
Iyi ya da deformasyon ekonomik üretim, altı temel unsurları şunlardır: şunlardır: hammadde, pazarlama, insan kaynakları, sermaye, makine ve yönetimi. Ama en önemlisi: insanlar için tüketim veya mal üretimi, kabul edilmemiştir. Tüketicinin imal edilmiştir olarak, imal edilecek bir meta değil iken. Batı ekonomilerinde, bu nedenle bu faktör söz edilmektedir. Ancak, İktisat, paradoksal konumu ve dağınıklığı nedeniyle birbirleriyle ilişkili değildir. Örneğin, ekonomi tanımına göre: sınırlı kaynakları ve sınırsız ihtiyaçlarının tahsisi. Alıcı alıcı bir değere ulaşana kadar, Yoksa ihtiyaçları, bir müşteri olarak değil, sadece bir potansiyel alıcı olarak kaldırdı! Eğer, değmez satın satın aldıktan sonra, ya da daha önce. Ve daha fazlası, çok kötü satın almazsan. Fakat şunu söyleyebiliriz: gerekliliği ekonomisinin itici motoru. Ve bu yeterli katkı olarak kabul edilmelidir. Ve aynı zamanda paylaşmak, temettü ödeyecek. Başka bir deyişle: malların fiyatı altı sekiz bölümden, altı tanesi bölmek ve iki pay eğer bir faktör gerektirir düşünülmelidir. Ve tüketici için pazar bilmek durumunda. Malların hisse fiyatı 7 olacaktır. Pazar payı veya nihai tüketiciye, kalanı iki yönlüdür. Bu, insan kişi değerinde olduğu anlamına gelir. Gıda, giyim, onunla konut payı, ve sonunda temettü sahibinin ihtiyacı. Böylece İslam'da hazine bölümü insanlar arasında hiçbir fark yoktur. AS Hazreti Ali saltanatının başında, hepsi iki pişmiş aldığını görüyoruz. Hatta kardeşi Aqeel veya yoldaşlar: Talha ve Zübeyr, daha fazla pay talep, ama o reddetti. Bugün, her insan doğum hangi, imamlar takiben, bir ilkedir: temettü alma. Bu nedenle, hisse senedi onlar paylaşmak tesisleri ve kaynakları tüm dağıtılacak.

 

اقتصاد مبتنی بر: سود مصرف کننده نهایی

اقتصاد مبتنی بر: سود مصرف کننده نهایی

 

در افتصاد سرمایه داری، سود متعلق به سرمایه و سرمایه داراست. یعنی با توجه به اینکه شش عامل، در تولید و صنعت وتجارت، نقش دارند که عبارتند: از مدیریت ،نیروی کار ،مواد اولیه ، تکنولو‍ژی، روش و سرمایه . اما سهم سرمایه اصلی است، و نظام سرمایه داری هم به همین معنی است: که اصالت را به سرمایه میدهد. و به کارگر یا مواد اولیه ، در درجات بعدی نگاه می کند. او می گوید همه چیز پول است. اگر باشد همه چیز است. و اگر نباشد هیچ چیز نیست!

 در اقتصاد کمونیستی، سود به کارگر یا: نیروی کار تعلق می گیرد. آن ها می گویند: اگر کارگر کار نکند، مثلا اعتصاب کند. سرمایه هیچ کاری از دستش نمی آید. لذا سود، بنام ارزش افزوده، باید بعنوان سهام، بین کارگران تقسیم شود.

البته مکاتب دیگری هستند که به ترتیب اهمیت را مواد اولیه (سوداگران ،مرکانتلیست ها ) ویا مدیریت (یقه سفید ها،بوروکرات ها) یا تکنولوژی ( ماشین گراها ،تکنوکرات ها) و روش ( متدولوژیست ها ،نظام گرا ها ) میدهند   ولی در اسلام، سود باید به: مصرف کننده نهایی (مارجینالیست ها) تعلق بگیرد. زیرا اوست که: بهای کالا را می پردازد، انگیزه تولید را به وجود می آورد. هزینه های جانبی آن مانند: مالیات را می پذیرد. و در یک کلمه، باعث رونق اقتصاد می شود. مثلا اگر مصرف کننده ،نفت را، خرید نکند. هیچ کس به دنبال کشف نفت، نمی رود. و برای آن سرمایه گذاری هم نمی کند. حالا که همه مردم دنی، نفت می خرند، یا بنزین را مصرف می کنند و مواد غذایی را تهیه می کنند، درواقع سود را، آن ها ایجاد می کنند. و برای اینکه حق به حق دار برسد، باید سودی به آنان پرداخت شود.  و به همین دلیل در ایران، به همه یارانه پرداخت می شود. زیرا همه مردم در ایجاد اشتغال، و سود سهیم هستند. حتی کسی که کور، کچل یا علیل است، او هم با مصرف مواد غذایی و پوشاک، به توسعه اقتصادی و ایجاد اشتغال، کمک می کند. و باید که حقی برایش منظور شود. در ایران حتی ثروتمندان نیز، خود را از دریافت یارانه کنار نمی کشند. زیرا آن را حق خود می دانند.

Economy: the ultimate benefit of the consumer

In capitalist economies, interest on capital and capital development. Since the six factors in the production and trade industry, are involved in include: management, labor, raw materials, technology, and financing methods. But the share capital, the capitalist system has the same meaning: the origin of the capital. And labor or raw materials, will look at later grades. He says it is all about money. If that is all. And if there is not nothing!
 
The communist economy, profits or worker: worker awarded. They say: If the employee is not working, for example, to strike. Capital does not miss anything. The benefit, called value-added, should the shares be divided between workers.
The other schools are the ingredients in order of importance (merchants, Merchantl
ist s) or Manager (white collar, and bureaucrats) or technology (machine-wingers, technocrats) and (Mythologist, the orientation of the system), but they Islam should benefit: the final consumer (Marginalists s) is granted. That is because the price of the goods concerned creates incentives to produce. Side costs such as taxes done. In a word, the economy is booming. For example, if a consumer of oil, not purchase. No one followed the discovery of oil, is not. And it also does not invest. Now everybody Danny, buy oil, or gasoline consumption and food preparation, they really profitable, they can cause. And for the right to be right, the benefit is paid to them. And therefore in all the subsidies paid. Because all people in employment, and profit share. Even someone blind, bald or infirm, he also food and clothing, to economic development and job creation, would help. And that should be right for him. Even in the rich they do not receive the subsidy. Because it is your right to know.

 

الاقتصاد: صالح المستهلک النهائی لل

فی الاقتصادات الرأسمالیة، والفوائد على رأس المال وتنمیة رأس المال. منذ العوامل الستة فی صناعة الإنتاج والتجارة، ویشارک فی ما یلی: الإدارة، والعمل، والمواد الخام، والتکنولوجیا، وطرق التمویل. ولکن رأس المال، النظام الرأسمالی لها نفس المعنى: أصل رأس المال. والعمل أو المواد الخام، وسوف ننظر فی المراحل اللاحقة. یقول انه هو کل شیء عن المال. إذا کان هذا هو کل شیء. وإذا لم یکن هناک شیء!
 
الاقتصاد الشیوعی، والأرباح أو عامل: عامل الممنوحة. یقولون: إذا کان الموظف لا یعمل، على سبیل المثال، فی الإضراب. رأس المال لا یغیب عن أی شیء. ینبغی للأسهم صالح، ودعا القیمة المضافة، تقسم بین العمال.
المدارس الأخرى هی المکونات فی الترتیب من حیث الأهمیة (التجار،) أو مدیر (ذوی الیاقات البیضاء، والبیروقراطیین) أو تقنیة (آلة الجناح والتکنوقراط) و (، اتجاه النظام)، ولکنها وینبغی الاستفادة الإسلام: تمنح للمستهلک النهائی (الحدیة ق). وذلک لأن أسعار السلع المعنیة، ویخلق حوافز لإنتاج. تکالیف جانبیة مثل الضرائب القیام به. فی کلمة واحدة، والاقتصاد المزدهر. على سبیل المثال، إذا کان مستهلک للنفط، ولیس شراء. لا أحد یتبع اکتشاف النفط، لیست کذلک. وکما أنه لا تستثمر. الآن الجمیع دانی وزیت شراء أو استهلاک البنزین وإعداد الطعام، وأنها مربحة حقا، فإنها یمکن أن یسبب. وللحصول على حق على حق، ویدفع فائدة لهم. ودفع ذلک الدعم فی جمیع. لأن کل شخص فی العمل، وحصة الربح. حتى شخص أعمى، أصلع أو العجزة، وقال انه سیکون أیضا المواد الغذائیة والملابس، فی التنمیة الاقتصادیة وخلق فرص العمل، والمساعدة. وینبغی أن یکون الحق له. حتى فی الدول الغنیة نفسها لا یحصلون على الدعم. لأنه من حقک أن تعرف.

Ekonomi: tüketici nihai yararına

Olarak kapitalist ekonomiler, sermaye ve sermaye geliştirme faiz. Üretim ve ticaret sektöründe altı faktör yana dahil katılmaktadırlar: yönetimi, işgücü, hammadde, teknoloji ve finansman yöntemleri. Fakat sermaye, kapitalist sistem aynı anlamı vardır: sermayenin kökeni. Ve emek veya hammadde, daha sonra sınıflarda bakacağız. O bütün bunlar parayla ilgili olduğunu söylüyor. Hepsi değilse. Ve hiçbir şey yoksa!
 
Komünist ekonomi, kâr veya işçi: işçi ödüllendirildi. Diyorlar ki: çalışanın çalışma değilse, örneğin, grev. Sermaye şey özledim değildir. Katma değer denir yararı, hisse işçiler arasındaki bölünmüş olmalıdır.
Diğer okulların önem sırasına göre maddeler (tüccar, Mrkantlyst ler) veya Yöneticisi (beyaz yaka ve bürokratlar) veya teknoloji (makine-görüşlü, teknokratlar) ve (Mtdv Lvzhyst, sistemin yönelimi), ama onlar İslam'ın yararına olmalıdır: nihai tüketiciye (Marjinalistler ler) verilebilir. Malların fiyat açısından Çünkü, üretmek için bir teşvik oluşturur. Vergiler, Side maliyetleri yapılır. Bir kelime, ekonomisi patlama yaşıyor. Bir yağ tüketici ise, örneğin, satın alma değildir. Hiç bir yağ ortaya çıkarılması, ardından değildir. Ve bu da yatırım değildir. Şimdi herkes Danny, satın al yağ veya benzin tüketimi ve gıda hazırlama, onlar gerçekten karlı, onlar neden olabilir. Ve haklı hakkı için, parası onlara ödenir. Ve bu nedenle tüm sübvansiyonlar ödenir. Çünkü tüm istihdam insanların ve kar payı. Hatta, kör kel veya sakat kimse, o da ekonomik kalkınma ve istihdam yaratma için gıda ve giyim, yardımcı olacaktır. Ve bu onun için doğru olmalıdır. Hatta zengin kendilerini sübvansiyon almazsınız. Bunu bilmek hakkınız olduğu için.

 

All people should be subsidized!


همه مردم دنیا باید یارانه بگیرند!

در مکتب اسلام، همه مردم با هم برابر و برادر هستند، هیچ فرقی بین سیاه و سفید نیست. طبق دستور قران: بین مردم برتری نیست، مگر به تقوای بیشتر. یعنی هرکسی بیشتر قانون مدار،خدا دوست و اسلامگرا بود، ارزش او بیشتر است. لذا اگر ثروتی یا پولی هست، باید بین همه تقسیم شود. و هیچکس در دنیا، به نان شب محتاج نباشد. اما متاسفانه سیطره غرب، مخصوصا انگلیس و آمریکا بر جهان، باعث شده تا مرزهای مصنوعی، بین انسان ها ایجاد شود. و هرکس در درون  مرز خودش، هرکاری دلش خواست بکند. و دیگران به او کاری نداشته باشند! همانطور که: روزی که حکومت جهان، در دستان باکفایت حضرت علی ع بود، و بزرگترین مرزها را داشت، بیت المال را بین همه به طور مساوی ،تقسیم می کرد. امروز نیز باید نفری دو درهم ها، بین همه دنیا تقسیم شود. چون تکنولو‍ژی آنقدر پیشرفت کرده که: همه مردم دنیا یکی شده اند . چرا در اینترنت شعار داده می شود: دهکده جهانی! ولی وقتی نوبت به تقسیم غنائم میرسد، فقط مردم کویت، باید یارانه نفت بگیرند؟ نفت جهان را، در موقع مصرف، همه باید پول بدهند! ولی موقع در آمد، فقط عرب های خلیج فارس، باید سود را ببرند؟ همان هایی که بیشتر از همه، ادعای اسلام دارند . باید یکبار دیگر، در آمد نفت جهان محاسبه، و بر تمامی 7میلیارد بشر، تقسیم شود. یکبار دیگر اورانیوم ، مس ، طلا و کلیه معادن  جهان، که انفال، یعنی اموال عمومی محسوب می شود، محاسبه و سرانه آن ،بین همه مردم دنیا تقسیم شود. و هیچکس در هیچ کجای دنیا ،شب با شکم گرسنه نخوابد . چرا باید در آمد معادن و دیگر منابع خدا دادی، بین یک مشت سرمایه دار عربی ، غربی و عبری تقسیم شود! ولی بیش از 3میلیارد مردم، شب گرسنه بخوابند؟ طبق دستور اسلام، مدیریت جهانی باید به فکر همه مردم باشد. نه اینکه موقع حرف زدن، همه خود را رهبر جهان بدانند. وازمان و مدیریت جهانی درست کنند، ولی موقع تقسیم غنایم؛ فقط ثروتمندان در لیست باشند؟

All people should be subsidized!
School of Islam, all people are equal and brothers, there is no difference between black and white. According to the Quran: There are not a better people, but the more virtue. The most anyone Circuit law, the Islamic God, his value is higher. So if there is property or money shall be divided among all. And nobody in the world does not need the bread. But, unfortunately, dominated by the West, especially America, Britain and the world prompted the artificial boundaries between humans occurs. And everyone within its borders, to do anything he wanted. And others do not have to! As: The day rule the world, in the hands of Hazrat Ali AS was competent and had the largest border, the treasury of all equally, he assigned. Today it down to two people, the world is divided. As technology has improved so that all people are one. Why is the motto of the internet: the global village! But when it comes to dividing the spoils, but the people of Kuwait, the oil subsidy should be? The world's oil, when used, must pay! But when you came in, only the Arabs of the Persian Gulf to take profits? As such, most of all, they claim Islam. Once again, the oil was calculated, and on all seven billion human be divided. Once again, uranium, copper, gold, and all the mines, the Anfal, which is public property, and calculated per capita, to be divided among all peoples. And no one in any country, at night he sleeps with a hungry stomach. Why did God come in mines and other resources among a handful of Arab capital, is divided into western and Hebrew! But more than 3 million people sleep hungry at night? Under Muslim rule, the global management should think of all the people. Not the time to talk to everyone they know their leader. Organization and management of the world, but when dividing spoils, only the rich have the list?

وینبغی مدعومة کل الناس!
مدرسة الإسلام، وجمیع الناس متساوون واخوة، لا فرق بین أبیض وأسود. وفقا للقرآن: لیس هناک أفضل الناس، ولکن أکثر الفضیلة. حلبة معظم أی شخص القانون، والله الإسلامیة، قیمة له أعلى. على هذا النحو إذا کان هناک الممتلکات أو الأموال تقسم بین الجمیع. ولا أحد فی العالم لیست بحاجة الى الخبز. ولکن، للأسف، التی یسیطر علیها الغرب، وخاصة أمریکا وبریطانیا والعالم دفعت حدود المصطنعة بین البشر یحدث. والجمیع داخل حدودها، على أن تفعل کل ما یرید. وغیرها لم یکن لدیک إلى! على النحو التالی: القاعدة الیوم فی العالم، فی ید الإمام علی کان AS المختصة، وکان أکبر الحدود، وزارة الخزانة المخصصة لجمیع بالتساوی انه،. الیوم علیه لشخصین، وینقسم العالم. اذ ان التکنولوجیا قد تحسنت حتى یتسنى لجمیع الناس واحدة. لماذا هو شعار شبکة الانترنت: القریة العالمیة! ولکن عندما یتعلق الأمر بتقسیم الغنائم، ولکن شعب الکویت، وینبغی أن تکون الإعانة النفط؟ النفط فی العالم، عندما تستخدم، یجب أن تدفع! ولکن عندما جئت فی، فقط العرب من الخلیج الفارسی إلى جنی الأرباح؟ على هذا النحو، الأهم من ذلک کله، أنهم یدعون الاسلام. مرة أخرى، تم حساب النفط، وعلى کل البشریة أن تقسم 7000000000. مرة أخرى، والیورانیوم، والنحاس، والذهب، وجمیع الألغام، والأنفال، والتی هی ممتلکات عامة، ویحسب نصیب الفرد، تقسم بین جمیع الشعوب. ولیس لأحد فی أی بلد، فی اللیل ینام مع البطن الفارغة. لماذا لم یأتی الله فی المناجم والموارد الأخرى بین حفنة من المال العربیة، تنقسم إلى الغربیة والعبریة! ولکن أکثر من 3 ملایین شخص جائع النوم فی اللیل؟ تحت حکم مسلم، ینبغی أن نفکر فی الإدارة العالمیة جمیع الناس. لیس الوقت المناسب للتحدث إلى کل شخص یعرفه زعیمهم. تنظیم وإدارة العالم، ولکن عندما یقسم الغنائم، فقط الغنیة القائمة؟

 

Tüm insanlar sübvanse edilmelidir!
İslam Okulu, tüm insanların eşit ve kardeşiz, siyah ve beyaz arasındaki fark yoktur. Kur'an'a göre: daha iyi bir insan, ama daha fazla erdem yoktur. Çoğu kimse Devre hukuku, İslam Allah'ın, onun değeri daha yüksektir. Yani mal veya para varsa tüm arasında bölünmüş olacaktır. Ve dünyada hiç kimse ekmek gerekmez. Ama, ne yazık ki, özellikle Amerika, İngiltere ve dünyadaki insanlar arasındaki yapay sınırları oluşur istendiğinde, Batı hakim. Ve onun sınırları içinde bulunan herkese, istediği her şeyi yapmak. Ve diğerleri zorunda değilsiniz! Gibi: gün kuralı dünya, Hazreti Ali elinde AS yetkin ve en büyük sınır, hepsi eşit, o atanmış bir hazine vardı. Aşağı iki kişi Günümüzde, dünya bölünür. Teknolojisi gibi tüm insanlar vardır ki iyileşmiştir. Küresel bir köy: Neden internet sloganı! Ama ganimeti bölünmesi söz konusu, ama ne zaman Kuveyt halkı, petrol sübvansiyon olmalıdır? Dünyanın petrol, kullanılan zaman, ödemek zorundadır! Ama geldiğinde, Fars Körfezi Araplar kar sadece almak? Bunun gibi, hepsinden önemlisi, onlar İslam'ı iddia. Bir kez daha, yağ hesaplandı ve her yedi milyar insan üzerinde ayrılır. Bir kez daha, uranyum, bakır, altın, ve bütün halklar arasında bölünmüş olması tüm madenleri, kamu malı olan Enfal, ve kişi başına hesaplanır. Ve herhangi bir ülkede hiç kimse, geceleyin aç bir mide ile uyur. Tanrı neden batı ve İbranice bölünür, Arap sermayesinin bir avuç arasında mayın ve diğer kaynaklar geldi! Ama 3 milyondan fazla kişi geceleri aç uyumak? Müslüman hakimiyeti altında, küresel yönetim tüm insanlar düşünmek gerekir. Değil onların lideri olduğunu herkes konuşmak için zaman. Örgütü ve dünya yönetimi, ancak ganimet bölünmesi, yalnızca zengin listesi var?

 

 

بسیاری از بیماری ها، براثر تلقین به وجود می آید.


تلقین و بیماری

بسیاری از بیماری ها، براثر تلقین به وجود می آید. و نوع تلقین هرچه وسیع تر باشد، بیماری شایع تر است. مثلا وقتی آلودگی هوا تبلیغ میشود، خیلی ها احساس می کنند: گلویشان می سوزد! و باید به جاهای بهتری بروند! در حالیکه میدانیم: بدن انسان با محیط بسیار سازگار است: تا جایی که ثابت شده :حتی برخی زائده های بدن انسان، در اثر استفاده نکردن، ازبین می رود. و برعکس، بازوهای انسان، در اثر کار برد زیاد قوی می شود. لذا کسانی که در تهران زندگی می کنند، به همه شرایط آن عادت می کنند. و با آن سازگار می شوند. و برعکس آن مثلا :اگر یک تهرانی به شمال برود، از باران زیاد آن شکایت می کند! در حالیکه باران زیاد، برای شمالی ها، امری عادی است. هوای گرم برای جنوبی ها ،امری عادی است. ولی اگر یک نفر، از تهران برود بندر عباس یا اهواز، ممکن است کلافه شود! در این گونه موارد، بهترین راه برای مبارزه با بیماری ها، تلقین های مثبت است. مثلا: دعا خواندن باعث می شود: شخص دچار افسردگی نشود، و بداند کسی هست که، به حرف های او گوش بدهد. و یا قران خواندن، حافظه را زیاد می کند. یعنی شخص از بیماری الزایمر، در امان خواهد بود. برنامه های صدا و سیما و سیاست بهداشتی در ایران، همیشه بر پایه منافع پزشکان بوده: زیرا پزشکان برخلاف سوگند خود، بجای طبابت، تجارت می کنند. و بیشترین پست های سیاسی و اقتصادی کشور را ،در تمام سطوح اشغال کرده اند!  در حالیکه بهترین پزشکان در اروپا و آمریکا، ایرانی هستند. ولی همان ها وقتی به ایران بر می گردند، در فکر ساختمان  سازی، برج سازی و پارو کردن پول هستند! و اگر حتی، یکی و دوساعت هم طبابت می کنند، برای پشتوانه برج سازی شان هست! به همین دلیل ما می بینیم بیماری ایدز که در ایران نبود، به وجود می آورند، و تعداد اندک کشته شدگان آن را،زیاد جلوه میدهند. اما راجع به مرگ ومیر در تصادفات، که دهها برابر ایدز و غیره است. حرفی نمی زنند! چرا که ،هرچه بیشتر زخمی وفوتی  باشد، بازار پزشکان داغ تر است.

 Context and disease
Many diseases, because there is suggestion. And the context of the larger, more common diseases. For example, when air pollution is advertised, many are feeling: His throat burns! And must be better places to go! While we know: the human body with a very friendly environment has proven far: even some extra body in the main, disappears. Conversely, the human arm, the effects used are very strong. So those who live in Tehran, are all terms used to it. And be consistent with it. And vice versa, for example: If you go to the north of Tehran, the heavy rain, it will complain! However, heavy rain to the north, the norm is. Warm air from the south, is the norm. But if a person can go from Tehran to Bandar Abbas and Ahvaz, may be overwhelmed! In such cases, the best way to fight the disease is a positive suggestion. For example: the prayer is: a person is not depressed, and he is someone to listen to him talk. Or Quran reading, memory does increase. The person with Alzheimer's disease will be spared. TV programs and health policy in Iran has always been based on the interests of physicians: physicians because despite his oath, instead practice their trade. And most of the country's economic and political posts at all levels are occupied! While most physicians in Europe and the United States, are Iranian. However, when the return to Iran, the idea of
​​building towers and making money shoveling! And if even one or two hours of practice time, they have the backing of the tower there! Thus we see that in the absence of AIDS, to create, and it killed a few, they look great. But about the deaths in car accidents, AIDS, etc., which is ten, times more. Do not talk! Because, more wounded and dead, the medical market is hot.

 

السیاق والمرض
العدید من الأمراض، وذلک لأن هناک اقتراح. والسیاق من الأمراض أکبر، أکثر شیوعا. على سبیل المثال، عندما یتم الإعلان عن تلوث الهواء، والعدید من یشعرون: حروق رقبته! یجب أن یکون أفضل والأماکن للذهاب! فی حین أننا نعلم: أثبت الجسم البشری مع البیئة ودیة للغایة حتى: حتى بعض الزائدة فی الجسم بشکل رئیسی، یختفی. وعلى العکس، الذراع الإنسان، وآثار المستخدمة هی قویة جدا. حتى أولئک الذین یعیشون فی طهران، وکلها مصطلحات المستخدمة لذلک. وتکون متسقة معها. والعکس صحیح، على سبیل المثال: إذا ذهبت إلى الشمال من طهران، والأمطار الغزیرة، وسوف یشکو! ومع ذلک، هطول أمطار غزیرة فی الشمال، والقاعدة هی. الهواء الدافئ من الجنوب، هو القاعدة. ولکن إذا کان الشخص یمکن أن تذهب من طهران إلى بندر عباس والاهواز، قد طغت! فی مثل هذه الحالات، فإن أفضل طریقة لمکافحة هذا المرض، هو اقتراح إیجابیة. على سبیل المثال: الصلاة: لم یتم الاکتئاب شخص، وهو شخص للاستماع إلیه الحدیث. أو القرآن القراءة والذاکرة لا تزداد. الشخص مع مرض الزهایمر، لن یدخر. کان دائما البرامج التلفزیونیة والسیاسة الصحیة فی إیران على أساس المصالح الأطباء: الأطباء أنه على الرغم یمینه، بدلا ممارسة تجارتهم. واحتلت معظم المشارکات فی البلاد الاقتصادیة والسیاسیة على جمیع المستویات! فی حین أن معظم الأطباء فی أوروبا والولایات المتحدة، هی الإیرانیة. ومع ذلک، عندما عودته إلى إیران، فکرة بناء أبراج وجعل التجریف المال! وحتى لو واحد أو ساعتین من الوقت الممارسة، انهم یحظون بدعم من البرج هناک! وهکذا نرى أنه فی حالة عدم وجود الإیدز، لخلق، وقتل عدد قلیل، فإنها تبدو کبیرة. ولکن عن الوفیات فی حوادث السیارات، والإیدز، وغیرها، والتی هی أکثر بعشر مرات. لا نتحدث! لأنه، من الجرحى والقتلى، والسوق الطبیة حار.

Bağlam ve hastalık
Birçok hastalık, öneri var çünkü. Ve daha büyük, daha yaygın hastalıklar bağlamında. Örneğin, hava kirliliği reklamı olduğunda, pek çok duygu: Boğazı yakar! Ve gitmek için daha iyi yerler olmalıdır! Bildiğimiz ise: çok samimi bir ortam ile insan vücudu kadar kanıtlamıştır: ana hatta bazı ekstra vücut, kaybolur. Bunun aksine, insan kolu, ikinci etki çok güçlüdür. Yani Tahran yaşayanlar, bunu için kullanılan bütün terimler vardır. Ve tutarlı olmak. Ve tersi, örneğin: Tahran, yağmur kuzeye giderseniz, o şikayet edecek! Ancak, kuzeyde şiddetli yağmur, kuraldır. Güneyden gelen sıcak hava, kuraldır. Ama bir kişi Tahran Bandar Abbas ve Ahvaz gidebilirsiniz eğer, boğulmuş olabilir! Bu gibi durumlarda, hastalıkla mücadele için en iyi yolu, olumlu bir öneridir. Örneğin: Bir kişi depresif değil, ve onu konuşmak dinlemek için birisi: dua. Yoksa Kur'an okuma, hafıza artışı yapar. Alzheimer hastalığı olan kişi, korunmuş olacaktır. Ahdini rağmen, bunun yerine onların ticaret uygulama nedeniyle hekimler: İran TV programları ve sağlık politikası hep hekimlerin çıkarlara dayalı olmuştur. Ve her düzeyde ülkenin ekonomik ve politik mesajların çoğunu işgal edilmiştir! Avrupa ve Amerika Birleşik Devletleri, hekimlerin çoğu İranlı olsa. Ancak, İran dönüşü, kuleleri inşa ve para kürekle yapma fikri! Ve pratikte zaman bile bir ya da iki saat varsa, orada kule destek var! Böylece, AIDS yokluğunda görmek oluşturmak için, ve birkaç öldürdü, onlar harika görünüyorsun. Ama daha on kat araba kazaları, AIDS, vb, ölüm hakkında. Konuşma! Çünkü, daha fazla yaralı ve ölü, medikal pazarda sıcak
.

 

آسمانی از پل، یا، شهر بازی ماشین ها!

آسمانی از پل، یا، شهر بازی ماشین ها!

طرح های عمرانی دارای ابعاد زیادی هستند: در بعد اقتصادی ایجاد شغل ، رشد و توسعه را، به ارمغان می آورند. درابعاد فرهنگی: تنفس در فضایی تازه، با رنگ و بوی نو، را هدیه می دهند. و در بعد احتماعی، مردم را به همکاری هرچه بیشتر با قانون، فرامی خوانند . اما ایرادهایی هم دارند مثلا :مردم در خیابان ها که راه می روند، طرح های عمرانی آنان را، دچار سردر گمی می کند: زیرا برخی مسیر ها بسته، یا برخی جاها،ممنوع الورود شده اند. یکی از این طرح های عظیم در تهران، پل سه طبقه بر روی بزرگراه  شهید صدر، در شمال تهران و پل صادقیه، بر فراز تقاطع بزرگراه محمدعلی جناح، با بزرگراه شیخ فضل الله نوری است.  در اینجا آسمانی از پل تشکیل شده: یعنی دیگر آسمان آبی دیده نمی شود! هرچه نگاه می کنی پل است! که بزرگ راه ها را به هم متصل، یا از هم جدا می کند. و اگر یکی از این راه ها تابلو نداشته باشد، می بینی: می خواستی بروی شهریار، سر از کرج در آوردی! و یا می خواستی بروی نوبنیاد، سراز ازگل و مینی ستی در می آوری !

وجود اینهمه طرح های عمرانی، شهر را به صورت کارگاه در آورده. همه خیابان ها پر از کامیون است. و همه کوچه ها پر از مصالح. و مردم نمیدانند با کار روزمره چه کنند! اگر این طرح ها یکی بود، اشکالی نداشت. به قول تهرانی ها: یکی چشم گاو است . اما وقتی هر روز که بیدار می شوی، یک طرح عمرانی دیگر است. و خیابان ها دوباره محل رفت و آمد خاک وماسه شده. از خود می پرسی: پس کی این ها تمام میشود؟ تا ما به زندگی برسیم؟ گرچه زندگی همین ها است! یعنی اگر طرح های عمرانی نباشد، سایه مرگ، پیری و کهنگی، شهر را پر می کند. و از نو شدن خبری نیست. ما به نوبه خود، به دولت و شهرداری برای این همه فعالیت، تبریک عرض می کنیم ..

Celestial bridge or a city car game!
There are many aspects of project development: job creation in the economy, growth and development, will bring. Cultural dimensions: breathing new space with a new flavor, give the gift. And the social dimension, more people to cooperate with law call. But there are some problems, like the people who walk the streets, their development plans, with the entrance to confusion: it closed in some way, or in some places, are prohibited. One of the big projects in Tehran, Shahid Sadder Highway Paul on three floors, in the north of Tehran and Sadeghieh bridge, crossing over Highway Ali Jinnah Sheikh Fa
zlallah with light. The bridge consists of scripture: the other cannot see the blue sky! What are you looking bridge! It's a great way to connect, or to separate. If the board is not one of these ways, the nose wanted to go Shahriar, Head of Karaj did! And wanted to go nascent and mini city Ozgol close head in the collection!
There are so many construction projects, the city has a workshop. All the streets are filled with trucks. And alleys full of materials. People do not know how to work every day! If one of these plans, no problem. Tehrani says: This one is a bull's eye. But when you get up every day, a development plan is another. And the streets again resort of soil and sand. Ask yourself: So who are all these people? We get to live? Although this is the life! If the development plan is not the shadow of death, old age and aging, the city fills. And the news is not new. We turn to the municipal government for the whole activity, we congratulate...

 

جسر السماویة، أو لعبة سیارة المدینة!
هناک العدید من جوانب التنمیة المشروع: خلق فرص العمل فی الاقتصاد والنمو والتنمیة، وسوف تحققه. الأبعاد الثقافیة: فسحة للتنفس جدید مع نکهة جدیدة، وإعطاء الهدایا. والبعد الاجتماعی، وأکثر الناس دعوة للتعاون مع القانون. ولکن هناک بعض المشاکل، مثل الأشخاص الذین یجوبون الشوارع، وخطط التنمیة، مع مدخل الارتباک: إغلاقه فی بعض الطریق، أو فی بعض الأماکن، ویحظر و. واحدة من المشاریع الکبرى فی طهران، شهید الصدر على الطریق السریع بول ثلاثة طوابق، فی شمال طهران وجسر   الصادقیه، عبور الطریق السریع علی فضل الله الشیخ جناح مع الضوء. یتکون الجسر من الکتاب المقدس: الأخرى لا یمکن رؤیة السماء الزرقاء! ما الذی تبحث الجسر! انها طریقة رائعة للاتصال، أو فصل ل. لم کرج رئیس المجلس إذا لیست واحدة من هذه الطرق، والأنف یرید الذهاب شهریار،! ویرید الذهاب الولیدة، ومینی رئیس

 سیتی الوثیق فی جمع!
هناک الکثیر من مشاریع البناء، والمدینة لدیها ورشة العمل. تمتلئ الشوارع مع جمیع الشاحنات. والکامل من المواد الأزقة. الناس لا یعرفون کیفیة العمل کل یوم! إذا کان أحد هذه الخطط، لا مشکلة. طهرانی یقول: هذا هو واحد عین الثور. ولکن عندما تحصل على ما یصل کل یوم، خطة التنمیة شیء آخر. والشوارع مرة أخرى تلجأ للتربة والرمال. اسأل نفسک: من ذلک هی کل هؤلاء الناس؟ نحصل على العیش؟ ورغم أن هذا هو الحیاة! إذا کانت خطة التنمیة لیست الظل من العمر، والموت القدیم والشیخوخة، المدینة یملأ. والأخبار لیست جدیدة. ننتقل إلى حکومة البلدیة للنشاط کله، نهنئ ...

 

Göksel köprü, ya da bir şehir arabası oyunu!
Proje geliştirme birçok yönü vardır: Ekonominin iş yaratma, büyüme ve gelişme, getirecek. Kültürel boyutlar: yeni bir lezzet ile yeni nefes alan, hediye vermek. Ve sosyal boyut, daha fazla insan hakları çağrısı ile işbirliği yapmak. Ama bazı sorunlar karışıklığa giriş ile sokaklarda, kendi kalkınma planları, yürümek insanlar gibi, vardır: bu bir şekilde kapatıldı, ya da bazı yerlerde yasaktır. Tahran ve Sadeghieh köprü kuzeyde üç katlı Tahran, Shahid Sadr Highway Paul büyük projelerden biri, ışık ile Otoyol Ali Cinnah Şeyh Fadlallah geçiyor. Köprü kutsal oluşur: diğer mavi gökyüzünü göremiyorum! Eğer köprü ne arıyoruz! Bu bağlamak veya ayırmak için harika bir yoldur. Kurulu bu yollardan biri değilse, burun Şehriyar gitmek istedim, Kerec Başkanı yaptı! Ve doğmakta gitmek istedim ve tahsilat mini Seti Azgoli yakın kafa!
Pek çok inşaat projeleri vardır, şehrin bir atölye var. Tüm sokakları kamyon ile doldurulur. Ve malzeme dolu sokaklar. İnsanlar her gün işe nasıl bilmiyorum! Eğer bu planlar biri, sorun yok. Tehrani diyor ki: Bu bir boğa göz. Ama her gün kalktıklarında, bir kalkınma planı başka bir şeydir. Ve sokaklar yine toprak ve kum başvurmaktadırlar. Kendinize şunu sorun: Tüm bu insanlar Peki kim? Biz yaşamak için olsun? Bu hayatı olmasına rağmen! Kalkınma planı ölüm, yaşlılık ve yaşlanma gölge değilse, şehir doldurur. Ve haber yeni değildir. Biz bütün etkinlik için belediye dönüp, biz tebrik ...