روزانه 5هزار نفر افغانی از مبادی ورودی رسمی داخل ایران می شوند که سالانه دو میلیون نفر می شوند و این تازه افراد پاسپورت دار هستند افرادی که با هزینه گزاف و بطور قاچاق وارد کشور می شوند بیش از اینها هست. و این امر باهدف تغییر ترکیب جمعیتی ایران (پروژه بی) و در نتیجه تغییر ترکیت حاکمی در ایران است.سوء استفاده طالبان از حادثه مشهد و حمله به دو طلبه نشان می دهد که پروژه بی آمریکا بعد از خروج از افغانستان در حال اجرا است و این پروژه در جهت کنترل کردن همسایگان افغانستان مانند ایران و چین و پاکستان می باشد. براندازی عمران خان، در پاکستان، حادثه مشهد در ایران ، وادار کردن چین و روسیه به پذیرش طالبان از جمله اهداف آن پروژه است. ادامه مطلب ...
تعداد5میلیون افغانی در ایران هستند و هرروز به تعداد آنها اضافه تر می شود ولی هیچکس برای این پتانسیل عظیم برنامه ندارد. و لذا اغلب آنها به زباله گردی و گدایی و می پردازند و نام ایران زیبا را هم فقیر نشان می دهند. اما با یک برنامه ریزی ساده و سازماندهی و هم افزایی میتوان این 5میلیون را بر 500هزار نفری که آنها را بیرون کرده پیروز کرد. باید بدانیم که 500هزار نفر طالبان حداقل دارای سه رهبر هستند که به جان هم افتاده اند و چون روش حکومتی انها خود خوانده است لذا هرکس صبح زودتر بیدار شود او رهبر است! در حالیکه 5میلیونی که در ایران هستند دوبرابر آنها در افغانستان باقی مانده اند(زنان و فرزندان آنها) ودوبرابر آنان هم در خارج و کشور های دیگر هستند که در مجموع تا 50میلیون نفر هم می رسند.
ادامه مطلب ...افغانها کشورشان تخلیه و به ایران می ایند بطوریکه فقط 23میلیون نفر باقی مانده اند و هرماه یا هرسال یک میلیون نفر کمتر می شوند. البته ایران تاکنون مانع نشده ولی به هرحال باید فکری اساسی بشود زیرا این جریان دوخطر اساسی دارد یکی تخلیه افغانستان و تحویل آن به پاکستان و دیگری مشکلات معیشتی و اسکان آنها در ایران. زیرا اغلب آنها به زباله گردی و گدایی روی می اورند و برخی نیز به استخدام شهرداری ها یا نگهبانی و سرایداری می روند. لذا طرح ساده ای که به نظر می رسد آن است که طالبان آنها را برگرداند و یا اینکه زمینی به وسعت صد هکتار در استان نیمروز یا هرات به ایران واگذار کند تا افغانها را در انجا نگهداری نماید و مانند آوارگان میانمار برای خودشان کشت و صنعت و تولید راه بیاندازند. ادامه مطلب ...
از اوایل انقلاب رسم بر این بود که دشمن بهتر از دوستان به گفتار رهبر کبیر انقلاب اسلامی گوش می داد و نقطه ضعف و قوت های ما را بهتر از ما می شناخت. مثلا امام خمینی می گفت: جنگ در راس مسائل است، ولی این صدام بود که جنگ را در راس همه مسائل می گذاشت و همه امور را تعطیل می کرد و به سربازان می گفت مریض شدید یا خوب بشوید یا بمیرید! از موقعی که برای سالها هم اسم تعیین می شد این دشمن بود که سراغ آن می رفت! تقریبا میتوان گفت شعار های اقتصادی هر سال جهت اختلاس را تعیین می کرد! یعنی الان چند سال است که شعار تولید داده می شود اختلاس گران به تولید چنگ انداخته اند! به نوشته آقای فرشاد مومنی، ایران 14برابر کشورهای جهان کارخانه خودرو سازی دارد! ادامه مطلب ...
موضوع استادیوم مشهد بهانه ای شد تا توپخانه ضد انقلاب و شبکه های معاند و رسانه های دشمن چند روز خوراک داشته باشند و از خمودگی بیرون بیایند. آنها که در دوران انقلاب به هر دری زدند ولی همیشه به بن بست خوردند تا جاییکه مجبور شدند به دنیای مجازی بروند. و حزب تک نفره خود را پیروز نشان دهند. سران آنها هم همچنان بر طبل (خواهیم آمد) بکوبند و مثل رضاشاه یا دیگری بگویند این دفعه دیگر فرق می کند و حتما می آییم! البته اشکالی ندارد بیایند فقط چشمشان را باید درویش کنند! به زنان و دختران ایران به عنوان طعمه برای ازار جنسی نگاه نکنند. اخیرا هم وزیر ارشاد تکرار کرده که هنرمندان می توانند به میهن برگردند. البته ایشان فکر می کند که آنها واقعا می خواهند برگردند! ادامه مطلب ...